نقیضه ای تضمینی بر غزل علیرضا صبای تبریزی

(به‌جــز بیگانـگــی‌ها نـیـسـت اوج آشنایی‌ها)
رسد بر عرش اعلا یک نفر هم چون "رسایی‌ها"
اگر یک شب شدی آنی وکیلی در فلان مجلس
(مواظب بـاش تاریکی‌ست بعـد از روشنایی‌ها)
(وفا کـم کن که می‌ترسم جفای بیشتر بینی)
از این دلواپسی ها و از این واپسگرایی‌ها
 

شده در ماجراجویی خلاصه

چه کار "پایداری" با کلاسه...
یکم دعوا یکم هم اختلاسه!
تمام کار "دلواپس" به مجلس
"شده در ماجراجویی خلاصه"

"شده در ماجراجویی خلاصه"
تمام زندگیِّ اون قناسه
ببین تر زد با اون یک متر و نیمش
به هرچی اقتصاد و اسکناسه

" اگه "بابک" به جیبش اسکناسه
یکی هم مثل من که آس و پاسه
مسیر زندگی هر دوی ما
"شده در ماجراجویی خلاصه"

می روم دور از تو با دنیای خود خلوت کنم

"می روم دور از تو با دنیای خود خلوت کنم"

باید اکنون چند سالی بی خبر غیبت کنم  

خسته ام من می روم در استراحت تا ابد

دور بعدی انتخابی گر رسد  شرکت کنم 

نقیضه ای تضمینی بر غزل استاد کاوه جوادیه

 

(بر گور من حریفا، سنگی سپید بگذار)

گو تا نویسد آنجا با خط خویش حجار
این مرد خفته اینجا مردی ست آسمانی
(بی نامی و نشانی، بی نقش، صاف و هموار )

نونش نداره اشکنه بادش درختو میشکنه

 فک میکنه جنتلمنه
گلی میون گلشنه
فک میکنه خداییه
خداییش اون اهریمنه
باکتری و اچ آی ویه
فک میکنه که واکسنه