"می روم دور از تو با دنیای خود خلوت کنم"
باید اکنون چند سالی بی خبر غیبت کنم
خسته ام من می روم در استراحت تا ابد
دور بعدی انتخابی گر رسد شرکت کنم
انتخاباتی شود یا با خودم یا با خودم
با خودم هم گر نشد من با خودم بیعت کنم
رای گیری اصل اول در گزینش گرچه هست
لاجرم در این گزینش رایتان سرقت کنم
چندی بعد ...
__________________________________________
می روم وجدان خود را با کله قاضی کنم
تا خودم را از عذاب زندگی راحت کنم
زندگی هرگز مجال آب بازی را نداد
ورنه من "مایکل فلپسم" در شنا فرصت کنم
می روم در آب و خود را غرق زوری میکنم
باید آخر بهر میمونها کسی عبرت کنم
می روم حتی جهنم بهتر از دلواپسیست
هوری و غلمان نشد با یک خری وصلت کنم
هر چه کردم انحراف روشنی در کارهاست
گرچه باید بیش ازین بر گور خود لعنت کنم
چون که ملّا قبر ما را در زمین صاحب شده
می روم در رود و جویی قبر خود قیمت کنم
چون که آب از سر گذشت و می فرستم این پیام
"هاله نور"م تو را بر گور خود دعوت کنم