هاله نور

هاله نور

شعر طنز و شاید هم جدی
هاله نور

هاله نور

شعر طنز و شاید هم جدی

شورش


گفته بودی "بر زمین و آسمان شوریده ایم"
از همان شورش ببین ما این چنین گوریده ایم
اولش شیرینی و در آنِ آخر از قضا
چون کلم ترشیده ایم و همچو او شوریده ایم
روزگاری گوش ما گر بشنود از اختلاس
اشتباهی تا نبینیم، این چنین کوریده ایم
آری آری... ما کجا و دیدن آن پول نفت
بیخیال مال دنیا ما از آن دوریده ایم
در قمار زندگی بردن نصیب ما نشد
گرچه ما هم "شیش و بش" داریم و یا سوریده ایم
همچو تنبانی که کش از دور او در رفته است
بر همه عالم عیان شد زرت قمصوریده ایم
گرچه هالو" بیت بعدی با تناسب گفته است
لاجرم ما از توهم "هاله نور"یده ایم
"یادتان باشد بدست ما سلیمان گشته اید
حالیا در زیر دست و پایتان موریده ایم"
ما مَویز و کشمشیم و صبر انگوری ز ماست
لکن اکنون بر درخت و شاخه ها غوریده ایم
این چنین شد بیت آخر لحظه فصل الخطاب
چون که بعدش را ز خود ما باز سانسوریده ایم

رابین هود سیاست

جُحی گوسفند مردم می دزدید و گوشتش صدقه می کرد. از او پرسیدند که این چه معنی دارد؟ گفت ثواب صدقه با بزه دزدی برابر گردد و در میانه پیه و دنبه مرا توفیر باشد.
(عبید زاکانی)

پول نفت از سفره ایران بری؟
آن طرف در غزه و لبنان بری؟  
ادامه مطلب ...