هاله نور

هاله نور

شعر طنز و شاید هم جدی
هاله نور

هاله نور

شعر طنز و شاید هم جدی

آ شیخ حسن سلام از دور


به پیروی شعر زیبای استاد کاوه جوادیه

 "آ شیخ حسن سلام از دور"
بشنو سخنم بدون سانسور
هرچند که شد چو نیش زنبور
این بنده تو خود بدار معذور
اکنون "که شدی رییس جمهور"
چون "کاوه" بگفت "هاله ی نور"
  
گفتی ره اعتدال داری
آن جای که اشتغال داری
آن چیز که تا به حال داری
این است... انفعال داری
اکنون "که شدی رییس جمهور"
چون "کاوه" بگفت "هاله ی نور"

کشور شده پرجوان بیکار
ممنوع شده تمام افکار
حتی قلم و مداد و خودکار
امّید که این نگردد انکار
اکنون "که شدی رییس جمهور"
چون "کاوه" بگفت "هاله ی نور"

بیگانه شدیم از سیاست
از دوره ی قبلی ریاست
زشت است و پلید چون نجاست
پاکش تو بکن به هر کیاست
اکنون "که شدی رییس جمهور"
چون "کاوه" بگفت "هاله ی نور"

سبزاست اگرچه شد زمستان
یاران شده حصر در شبستان
جمع دگری به باغ و بُستان
تو حقِّ همه به داد ِبستان
اکنون "که شدی رییس جمهور"
چون "کاوه" بگفت "هاله ی نور"

این قصه ز من مکن فراموش
چون حلقه بکن همیشه در گوش
در جنگ بَدان زره تو می پوش
در راحت خلق دایماً کوش
اکنون "که شدی رییس جمهور"
چون "کاوه" بگفت "هاله ی نور"

در آخر ازین کلام مذکور
حرکت کن و بشنو حرف منصور
و آنگه تو نگو چو پیر محجور*اوه
آری... بشود اگر که مقدور
اکنون "که شدی رییس جمهور"
چون "کاوه" بگفت "هاله ی نور"
________________________
* محجور: مُتِحَجِّر (dogmatist)، جزم اندیش.
شعر اصلی را در آدری زیر می توانید مشاهده نمایید:
http://sibe-havva.blogsky.com/1392/05/14/post-4

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد